بدون ترديد ميتوان گفت که در فرهنگ های ديگر (بيگانه) خوبی ها وزيبايی های بيشماری وجود دارد. آنرا ميتوان به آسانی درک نمود، به شرط اينکه آنرا با برده باری ، احترام وبا چشمان نيکو تماشا نماييم.

در زبان دری يک ضرب المثلی است: "هيچکس نميگه که دوغ مه ترش است." و همچنان ميگويند :"بخمل بچيم!" بنظر من هر فرهنگ داری گنجينه های گرانبها وهمچنان گودالهای تنگ وخيلی تاريک ميباشد. با تاًسف ميتوان گفت که اينهمه يک زندگی مشترک انسانها را مشکلتر ساخته است، مگر زيست باهمی انسانها باديد گاهای مختلف در يک فضای صلح وصفا ممکن است، در صورتيکه ما نظرات خودپرستی (من پرستی) را کنار گذاشته و جنبه های مثبت فرهنگ خود مان وديگرانرا قبول نموده و جنبه های منفی ونامفيد آنهارا رد نماييم. امکان دارد که آدم با ديد گاهای روبرو شود که صد در صد غير قابل قبول است، بايستی در اين حالت برده باری واحترام نشان داد، زیراکه در قرن بيست ويکم داشتن فکر ديگر و احترام داشتن به دگر اند يشان يکي از اصل هاي پذ يرفته شده در ميان همهً آزاد اند يشان میباشد . بايد واضع بسازم که اينگونه برخورد با فرهنگ های غير به معنای ترک کردن وناسپاسی درمقابل فرهنگ اجدادی وبه ميراث رسيدهً ما نميباشد، بلکه زند گی اجتماعی جهانی (globalism) اينرا از ما برای همزيستی در يک دنيای با صفا وصميميت مطالبه ميکند. شاعر محبوب ونام آور ما "سعدی بزرگوار" چه خوش گفته است:


همچنان روايت است که: بلبل باگل با زبان شيرن فارسی- دری افهام وتفهيم کرده و ميکند.
من هم برايتان چکيدهً از اشعار اين زبانرا انتخاب نموده ام. اميد دارم که مورد پسند تان قرارگرفته و برايتان مفيد واقع گردد.